سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی بی بانو! شرمنده...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/6/22 11:40 صبح

وقتی زنانی مثل تو را میبینیم یادمان میاید هرچه داریم از صدقه سر کیست؟

درد و بلایت به جان هرچه بی معرفت  پر مدعاست. تویی که هرچه داشتی،

همه داراییت از دنیا، همه پسرهایت، هر سه را، فدای آرمانت، دینت، شرافت

خودت و مردمت کردی، و یکبار حتی یکبار هم دم نزدی و از کسی طلبکار نشدی

اگرچه من ونسلهای بعدی این آب و خاک تا قیامت مدیون تو و بچه هایت و امثال

شماییم.

اما بی بی بانو! بعضی از ما که بوی باروت و خاک وخون نمیدانیم چیست، بعضیها

که نه خودشان و نه کس و کارشان حتی یکروزهم جبهه را لمس نکرده اند بدجوری

از یقه نظام چسبیده اند، گویی که انقلاب بدهکار اینان و ایل و تبارشان است!!

خوش بحالت بی بی! مهمان شهدایت، جهان آراهایت شدی و چه سربلند.

و چه خوب اقتدا کردی به ام البنین سلام الله علیها. راستی ما در انقلابمان کم

نداریم از این ام البنینها و زینبها و ... .

بگذرم، کاش درس عبرتی باشند بی بی بانوهای انقلاب برای آنهاییکه فقط نق

میزنند و فقط از نظام و انقلاب بهره می برند و فقط باز نق میزنند.

قیامت جواب بی بی بانوها جز شرمندگی چیست؟؟.

پی نوشت: مرحومه امامزاده مادر مکرمه شهیدان جهان آرا را بچه هایش

بی بی بانو صدا می زدند. نثار روحشان صلوات.


طلبه کشان!!!

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/4/29 10:51 عصر

گوشی تلفن زنگ میخورد، بر میدارم سید مسعود است از رفقای طلبه

با نگرانی میگوید:حاجی! شنیدم طلبه ای را در تهرانپارس با قمه زده اند

خبر داری؟ باورم نمیشود، یعنی دوباره! میگویم چند روزی است به اینترنت

دسترسی ندارم اگر خبری باشد حتما در سایتها میزنند. با نگرانی خداحافظی

میکنیم.

شب در اخبار می بینم، بازهم طلبه ای مضروب و مجروح شده و به بیمارستان

منتقلش کرده اند و جالب اینکه اینبار هم به خاطر امر به معروف و نهی از منکر

فریضه الهی...!

خدایا! در این شهر چه خبر شده؟ آیا امنیت از قشر روحانی و طلبه رخت بر بسته؟

چه کسی باید پاسخگو باشد؟ مقصر کیست؟

تا حرف هم بزنیم خواهند گفت: مملکت که دست شماهاست!!؟

این چه جور دست ما بودن است که هرکس هر بلایی خواست سرمان میاورد؟

دیگر خودمان هم شوخی دوران طلبگی را باورمان شده که انسانها دو دسته اند

یا آدمند یا طلبه!!؟

براستی اگر این جراحتها(روحی و جسمی) به یک قشر و صنف دیگری برخورد

میکرد آنهم مکرر! باز هم آب از آب تکان نمی خورد؟

اگر خدای ناکرده! یکی از پرسنل خدوم انتظامی را در تهران کاردی میکردند

الان ناجای محترم حداقل! هوشیارباش نمیزد؟

اگر زبانم لال! به یکی از قضات محترم سوء قصد می شد الان قوه قهار قضاییه

ساکت می نشست؟

اگر چشمم کور! به یکی از آقازاده های نازنین! چشم غره ای رفته بودند الان

فریاد وا نظاما!! از بعضیها بلند نبود؟

اگر گوش شیطان کر! به یکی از خبرنگاران عزیز اهانت شده بود الان ارباب

جراید و رسانه ها ولوله و غوغا نبود؟

اگر هفت قرآن به میان! به یکی از نمایندگان خدمتگزار مجلس نازکتر از گل

گفته بودند الان مجلس یکپارچه شور و هیجان داد خواهی سر نمی داد؟

اگر به یک پزشک... اگر به یک هنرمند... اگر به یک ورزشکار... اگر... اگر...

پس چرا؟

فقط طلبه هایی که بر اساس احساس وظیفه شرعی، واجب زمین مانده

الهی را احیاء کرده و از دین و شرف و ناموس مردم دفاع کرده اند به

وحشیانه ترین شکل مضروب و مجروح میشوند و آب هم از آب تکان نمی خورد.

چون طلبه جزو هیچ صنفی نیست؟ چون یاد گرفته است که از حقش

بگذرد تا ارزشها بماند؟ چون زیر بیرق هیچ حزب و گروهی سینه نمیزند

جز ولایت؟ چون لذت بهره مندی از مادیات دنیا را با عزت و حریت طلبگی اش

عوض نکرده؟ چون از امنیت و سلامت و آسایش خود و خانواده اش گذشته

تا شرافت و ارزشهای جامعه پایمال نشود؟

آری

ما درس آموخته مکتب امامی هستیم که در عین داشتن قدرت و حکومت،

اول مظلوم عالم بود.

ما شاگردان و پیروان رهبری هستیم که در عین اقتدار، مظلومانه به مولایش

اقتدا کرده و اینرا همه ملت شاهدند که راز محبوب القلوب بودنش نیز همین است.

اما آنانکه مسئولند بدانند!

غیر از قیامت کبری که باید پاسخگوی اهمال ها و سستی ها و خیانتها باشند

در همین دنیا نیز اگر عوامل زمینه ساز و زمینه های این پلشتی ها را از بین

نبرند و اگر با مجرمین و متجریان و متجاوزان به حقوق مردم و حدود الهی

برخورد شایسته و در خور نکنند دیر یا زود این جرقه های نا امنی شعله ای

خواهد شد که دامان خیلی ها را بسوزاند.

از مکافات عمل غافل مشو... .

 

 


از خمینی تا ... باز هم خمینی!

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/3/11 2:55 عصر

اگر 32 سال پیش آن امام سفر کرده، حرفهایی می زد و افقهای روشنی را

در دوردستها با نگاه نافذش تعقیب می کرد، خیلیها شاید باور نمیکردند و یا

لااقل آنها را دست نیافتنی میدیدند و یا آنها را حمل بر روح حماسی آن بزرگوار

میکردند و یا... . اما بودند عده ای که دل در گرو نفوذ کلامش داشتند و سر

در پای فرمانش و آنچنان شد که باید... .

وقتی او از خودکفایی حرف زد، وقتی از شکستن هیمنه استکبار جهانی خبر

داد، وقتی صدای شکستن استخوانهای ابرقدرت کمونیستی جهان را گوشزد

کرد، زمانی که از تشکیل هسته های حزب الله در سراسر دنیا به همراهی

بسیجیان و پابرهنگان جهان اسلام دم زد، وقتی راه آزادی قدس شریف را به

انگشت اشاره هدف گرفت، وقتی از حکم نابودی غده سرطانی منطقه پرده

برداشت، زمانی که وعده بیداری سراسری جهان اسلام را میداد، وقتی که

نابودی صدام و صدامیان را در خشت خام میدید و در لفافه از جنایات آینده آل سعود

خبر میداد که «ما از اینها نخواهیم گذشت!» وقتی که از فتنه های فتنه گران

در آینده خبر میداد، زمانی که دل  نگران آینده انقلاب بود و میگفت: «من در میان

شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد»

و وقتی که رمز پیروزی و مصون ماندنمان را در پشتیبانی از ولایت فقیه میدید و ...

و هزاران نمونه دیگر که آن پیر روشن ضمیر و عبد صالح خدای متعال میدید و

اشاره میکرد و رهنمود میداد و عکس العملهای مختلف افراد و جریانها و ...

که هر کسی از ظن خود یار او می شد.

ولی امروز تمام جهان وعده ها و دیدگاههای الهی آن عارف واصل وآن پیر طریق

را به عین الیقین مشاهده میکنند و متحیر... .

اما آیا خمینی رفت و این راه به انتها رسید؟آیا دیگر از آن بارقه های درخشان

و آن نگاههای تیز بین و ژرف نگر خبری نیست؟

هیهات و هرگز!! مگر میشود خمینی، آن حق بین روشن جان روشنگر، در

این راه دشوار، موالیان و یاران خود را تنها بگذارد؟

نه، خمینی زنده است، هست و همچنان راه و طریق را با همان درایت و

با همان بصیرت و با همان شجاعت به ما نشان میدهد.

چشم بگشا! نمی بینی که وعده بیداری اسلامی که محقق شده است

را به بیداری جهانی در قلب اروپا پیوند میزند؟ نمی بینی که چگونه بر

پیشرفت همراه با عدالت تاکید میکند؟ دیدی که بر پایه ریزی تمدن

عظیم اسلامی و شکستن مرزهای علم و دانش اصرار کرده و حرکت

جهاد گونه را نشانه رفته است؟

شنیدی که فرمود هویت ما با خمینی گره خورده است و بی او اصلا

کسی ما را نمیشناسد؟ آنجا که فرمود:« این انقلاب، بی نام خمینی

در هیچ جای جهان شناخته شده نیست».

پس شک نکن! خمینی زنده است، چون راه او زنده است، چون

طلایه دار هست، چون ولایت فقیه هست، چون خامنه ای هست.

آری هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق... .

 


فقط زبان شماتت اغیار را بر ما مگشا!

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/2/11 12:41 عصر

ما نمک نشناس نیستیم، حق شناسی و معرفت و همراهی را هم بخوبی می شناسیم

و البته آنرا بارها و بارها ثابت کرده ایم در انقلاب،در جنگ،در تحریمها و در فتنه ها.

با خمینی و یارانش و با خامنه ای و یارانش. حتی تا آخرین لحظات هم رعایت حال

بعضیها را کرده ایم و حتی هنوز هم... . آری ما به نجابت و حیاء و حق شناسی

شهره ایم،از قرنها پیش،از صدر اسلام،از اول انقلاب وتا... قیام مهدی(عج).

اما این دلیل نمی شود از حق بگذریم،خدا نیاورد آن روز را که برای رفاقت و دوستی

از حق بگذریم که اگر چنین شد چه فرقی داریم ما با اهل کوفه؟ چه فرقی داریم با مردم

مدینه بعد از پیامبر(ص)؟ بله صحابه محترمند ولی حق از ایشان محترمتر است.

اصحاب انقلاب محترمند ولی انقلاب ، ارزشهایش و مردم انقلابی از همه محترمترند. یعنی ما، همانهایی که 

کرارا معرفت و پایبندیمان به ارزشها و اسلام و انقلاب و منسوبین به آن را ثابت کردیم.

مایی که حرفها و تهمتها را شنیدیم،سیلی و کتکها را خوردیم، جانباز و آزاده و شهید

دادیم،سختیها را تحمل کردیم،محرومیتها را بجان خریدیم و... فقط و فقط به عشق دین،

به عشق امام،به عشق رهبر و به عشق ولایت. نه چیز دیگر، اینرا همه می دانند،

بارها و بارها هم گفتیم و فریاد زدیم ونشان دادیم،اما گویا برخی نمی بینند و یا... .

ما مردم، عاشق و مطیع و دلباخته و فدایی ولایتیم.

و فقط و فقط با کسانی و تا زمانی که مطیع بی چون و چرای امر ولی فقیه باشند

همراه و همدل و همسو هستیم و لا غیر. واین قبلا به همه ثابت شده است.

اصلا حکم قرآن کریم است و ما درس آموخته مکتب قرآنیم، آنجا که در شریفه65

از سوره مبارکه مائده می فرماید: « سوگند به پروردگارت ای پیامبر(ص) که به تو

ایمان نمی آورند مگر زمانی که تو را «حاکم» بین خودشان قرار دهند و از آنچه تو

حکم کنی حتی در دلشان! نیز ناراحت نباشند و تسلیم محض تو باشند».

ما اینرا می فهمیم، حتی اگر در دلت هم ذره ای خلل ایجاد شد، حتی اگر حرفی

نزدی،حتی اگر سکوت کردی( آه از این سکوت که چه فجایعی را در طول تاریخ رقم

زده است؟) حتی اگر...

دیگر چیزی نمی گویم،که چه بگویم؟ که چه بشود؟ که بغضم بترکد و دشمن شاد

بشویم؟

فقط اینرا می گویم والاترین واجب الهی که بالاتر از هر عمل واجب و نافله ای است

اطاعت محض از ولی امر است، اینرا همه می دانند اما عمل به آن سخت است،

می دانیم سخت است ولی یک یا علی(ع) می خواهد. خود دانی! « فقط زبان

شماتت اغیار را بر ما مگشا!... عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا... .


همه دشمنان فاطمه سلام الله علیها

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/1/27 4:55 عصر

« ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و لآخرة و اعد لهم عذابا مهینا.» احزاب57

فاطمیه که می آید عمده ترین مساله شیعیان، اعلان برائت از قاتلان و دشمنان

فاطمه زهرا(س) و اعلام ولایت و مودت به این شخصیت محوری تاریخ اسلام است.

بیایید بررسی کنیم و ببینیم دشمنان فاطمه زهرا(س) که در طول تاریخ، شیعه از

دست ایشان آزار دیده و ناراحت است و چشمه اشک خونبارش لا ینقطع می جوشد

آیا محدود به همان ستمکارانی است که آن ظلم و جفاهای مشهور را (که همه _

تاریخ آنها را میداند) در حق این دردانه عالم خلقت روا داشته اند؟ یا این دایره

وسیعتر بوده و شعاع آن به درازنای تاریخ خونرنگ اسلام وتشیع است؟

ادامه مطلب...

نردبان...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/1/17 12:46 عصر

وقتی به حضرت صادق(ع) حالت دگرگونی روحی دست داد

و ایشان از حال رفتند، اطرافیان نگران پس از افاقه سوال

کردند که ای پسر رسول الله(ص) این چه حالی است؟ فرمود: در

تکرار برخی الفاظ نماز چنان شد که احساس کردم این

کلمات را از منبع قدس لایزال حضرت حق جل و علا بدون

واسطه می شنوم لذا به آن حال افتادم.

و هنگامی که حضرت مجتبی(ع) را که در وقت وضو رنگ از

چهره ملیحشان پریده و لبها به لرزه و بدن شریفشان به

رعشه افتاده علت راز پرسیدند فرمود: شایسته است بر

بنده کوچک و حقیر چنین حال آنگاه که در برابر مولای کریم

و عظیم قرار می گیرد.

و زمانی که آن عالم جویای حقیقت به اصرار و سوگند علامه

طباطبایی(ره) را در حریم منور رضوی(ع) به بیان سری از اسرار

و گوشه ای از عنایات آن امام رئوف وا می دارد، می گوید:

مدتی است وقتی که نماز می خوانم یک سید محمد حسین

دیگر هم در عالم بالا نظاره گر نماز خواندن من در پایین است.

آری چنین است که معنای این کلام نورانی فاش و عیان جلوه

می کند که« الصلاة معراج المومن » نماز وسیله عروج و صعود

انسان مومن است.

با این نردبان به کجاها که نمی توان رسید؟؟!


آخرین...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 89/12/21 11:55 صبح

آخرین ماه سال دارد به پایان میرسد. آخرین هفته هم رسید و بزودی میرود

آخرین ساعات و دقایق و لحظات هم به سرعت میروند... اما

آخرین ماه، آخرین قمر، آخرین تیر ترکش خدا، آخرین بازمانده،

باقی مانده خدا... بقیة الله!! آه...

آسمان غرق  خیال  است  کجایی  آقا!         آخرین  هفته  سال  است  کجایی  آقا!

یک نفس عاشق اگر بود زمین میفهمید         عاشقی  بی تو  محال است کجایی آقا!


گزارش یک سفر

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 89/12/15 2:58 عصر

...و من مسافر شدم

نه زائر شدم، پناهنده شدم، ناله شدم، اشک شدم، مجنون شدم

نه لیلی شدم...  وا‍‍‍‍ژه ای ندارم برای بیان این گزارش.

جای همه  عاشقان اهل بیت (ع) خالی، جای شهیدان عشق خالی.

استادی در  ایوان طلای حضرت امیرالمو منین (ع) به یادگار در گوشم

نجوا کرد: این آقا به کسی بدهکار نمی ماند و من اینرا با تمام وجودم

دیدم که این خانواده چقدر خوب و با شرافت و کرامت دستگیری و

بنده نوازی میکنند. و این است علت این عطش بی انتها که هرچه

از این چشمه مینوشی اشتیاقت نه، شعله ات بیشتر می شود و

چه لذتی دارد این سوختن در آتش محبت

هنوز مات حضورم به محضرت هستم

                                     دوباره در طلب وصل دیگرت هستم 


کربلا

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 89/12/3 2:43 عصر


نسیمی جانفزا می آید         بوی کرببلا می آید                  

چون بزودی عازم سفر عتبات عالیات هستم و دعا گوی

همه عزیزان،طلب حلالیت از تمام دوستان اعم از حقیقی

و سایبری دارم، از خدا میخواهم داغ زیارت کربلای ارباب

به دل هیچیک از دوستداران اهل بیت [ع] نماند.

از معصوم [ع] روایت است که اگر مردم میدانستند در

زیارت حسین [ع]  چه چیزی از ثواب و اجر نهفته است

از شوق زیارت می مردند.

اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الاخره. 


راهبر

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 89/11/30 2:40 عصر

رهنوردی را که نبود رهبر ثابت قدم        در بیابان طلب سنگ نشان گم کرده است

هر جوانمردی که سر می پیچد از فرمان او    در صف مردان کماندار کمان گم کرده است

هر که غافل از ظهور حق بود در ممکنات     بوی یوسف در میان کاروان گم کرده است.


<      1   2   3   4   5      >