سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز آخر

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 91/10/2 2:24 عصر

از حضرات معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که نمازت را آنگونه

بخوان تو گویی آخرین نمازی است که به جا می آوری و در برابر پروردگارت

به نیایش و ستایش می ایستی.

رمز و راز این توصیه ی نورانی در آن است که انسان، نسبت به آنچه که

می داند به زودی از دست می رود و دیگر نیز دست یافتنی نخواهد بود

بسیار حساس بوده و سعی می کند حداکثر استفاده از فرصت باقی مانده

را بنماید تا در آینده دچار حسرت و پشیمانی کمتری گردد.

از همین روست که در تعالیم عالی اسلام عزیز بر تذکر و یادآوری بحث مرگ

تاکید فراوانی شده است تا آدمی از بند غفلت رهایی یافته و از لحظات

عمر خویش بهترین استفاده را بنماید.

برای همین آن کسی که نمازش را آخرین حضور عبادی خود در محضر

ربوبی حق جل و علا می بیند، قدر این لحظات سراسر نور و زمزمه و

مناجات و راز گویی با یار را می داند.

چنانکه سرور آزادگان حضرت حسین(علیه السلام) بعد از اتمام مصائب

و سختی ها و اذیت های آن قوم شریر، آنگاه که یقین به فرا رسیدن

آخرین لحظات حیات ظاهری دنیایی خویش پیدا کرده، صورت مبارک و

نورانی اما غرق در خون خویش را بر خاک سوزان قتلگاه کربلا نهاد و

مشغول راز و نیاز با حضرت بی نیاز گردید و نوای « الهی رضاً برضاک»

خود را بر صفحه تاریخ خونین عاشورا حک نمود.

        خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد

                                       به آب دیده و خون جگر طهارت کرد.


میزان محبت

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 91/7/27 1:56 عصر

مطابق آیه 165 از سوره مبارکه بقره، کسانی که ایمان کاملی داشته باشند یعنی به حقایق اصیل عالم ایمان بیاورند، عشق و محبت و دلدادگی شان نسبت به وجود خداوند عزیز حکیم بیشتر می شود.

پس یکی از آثار اصلی و اولیه ایمان، ازدیاد محبت انسان با ایمان، نسبت به ذات لایزال خداوندی است.

اما مساله اساسی و مهم این است که نشانه این ازدیاد محبت به خداوند چیست؟ چگونه و با چه ملاک و معیاری می توان اندازه و میزان این محبت و دلدادگی را سنجید؟ و آیا اصلا محبت قابل اندازه گیری و سنجش است؟

آنچه از سیره و گفتار حضرات معصومین (علیهم اسلام) استفاده می شود، آن است که محبت، هم میزان و معیار دارد و هم می توان مقدار آن را سنجید.

با نگاهی به گفتار و رفتار این بزرگواران این نکته آشکار می گردد که محبت و دلدادگی در عملکرد افراد تاثیر به سزایی داشته و نشانه وجود دلسپردگی افراد در نوع رفتار و مقدار عملکرد ایشان مشهود و عیان خواهد بود، به این کلام نورانی رسول خاتم(ص) توجه کنید:

«خداوند نور چشم من را در نماز قرار داده و آنرا محبوب من ساخته است، آنطور که گرسنه را بر طعام و تشنه را به آب مشتاق کرده است. انسان گرسنه وقتی غذا می خورد سیر می شود و هنگامی که تشنه آب می نوشد، سیراب می گردد ولی من هیچگاه از نماز سیر نمی شوم.»

به راستی چه عملی بهتر و زیباتر از نماز (جامع شرایط) میزان محبت و عشق انسان به خداوند را به نمایش می گذارد؟ آیا هیچ محب و دوستداری هست که هم کلامی و خلوت با محبوبش را دوست نداشته باشد؟

آیا ندای ملکوتی سرور و سالار عاشقان و شهیدان عالم حضرت حسین بن علی (علیه السلام) در شب عاشورا که در گوش تاریخ جاودانه مانده است که «براستی من نماز را دوست دارم» بر چیزی جز عشق و محبت به نماز، به عبادت و به ذات پاک خداوند سبحان دلالت می کند؟

راستی! میزان محبت ما به خداوند چه مقدار است؟

 


چرا امام هادی (علیه السلام)؟!

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 91/2/27 5:2 عصر

ماجرای اهانت به ساحت قدسی امام دهم آقا علی الهادی (ع) آنقدر مهم، جانسوز و اساسی هست که شایسته باشد محبین و شیعیان، تمام فضای سایبر را به ابراز ارادت و مودت به آن امام همام و اعلام برائت و نفرت از دشمنان آن حضرت اختصاص دهند. (که البته بسیار کم کاریم و بدهکار...)

اما آنچه که انگیزه نوشتن این یادداشت شد مسئله ای است که ذهنم را به خود مشغول داشته و آن این است که چرا دشمنان حق و حقیقت هر از گاهی به سراغ این امام مظلوم می روند؟ روزی حرم نورانی اش را منفجر می کنند و روزی به خیال فاسدشان با تمسخر از مقام قدسی اش می خواهند بکاهند (هیهات که بر دامن کبریاش ننشیند گرد) و این مسئله ای است که باید اهل اندیشه و نظر در باره ی آن بیشتر کنکاش کرده و تامل کنند که چرا امام هادی (ع)؟ چرا این بزرگوار که بر حسب ظاهر امامی است مظلوم و غریب!! که هیچ خطری برای کسی ندارد؟

اینجاست که بخشی از ماجرا عیان می شود و آن این است که اتفاقا جایگاه رفیع امام هادی (ع) اگرچه برای ما و دوستان حضرت آنچنان که شایسته و بایسته است آشکار نگردیده اما ظاهرا دشمن خوب ایشان را شناخته و کشف کرده است و الا این سرمایه گذاری را نمی کردند و عواقب آن را به جان نمی خریدند. آنچه که در بادی امر به نظر می رسد مطالبی است که اشاره ای گذرا به آنها می کنم و امیدوارم که تلاش احمقانه دشمن فتح بابی باشد برای گسترش و نشر هرچه بیشتر معارف هادوی و نقوی (ع) انشا الله.

اول: آنکه امام هادی (ع) را به عنوان سدی باید بدانیم که اگر او  بشکند سیل این گونه ناجوان مردی ها و پنجه کشیدن ها بر سر و روی معارف اهل بیت (ع) و دیگر ائمه (ع) جاری خواهد شد. دشمن در اندیشه ناقص خود فرض را بر این گرفته که اگر شیعیان و دوستان اهل بیت (ع) نسبت به هتک حرمت امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) (که احتمالا کمتر در دیدگاه محبت ورزی شعیان قرار دارند به نسبت ائمه دیگر مثل امام حسین (ع)) عکس العمل سفت و سختی نشان ندادند آنگاه نوبت به دیگر ائمه (ع) خواهد رسید و به اصطلاح می خواهند حساسیت سنجی بکنند که البته کور خوانده اند و دوستداران آل الله فرقی  بین این ذوات مقدسه نمی گذارند که کلهم نور واحد.

دوم: حضرت علی النقی (ع) که به ابن الرضا نیز مشهورند (به ائمه بعد از حضرت رضا (ع) ابن الرضا می گویند) طبق عقاید شیعه ی اثنی عشری (دوازده امامی) امام دهم ما هستند و دشمن در نظر گاه خود می خواهد اصل و اساس شیعه اثنی عشری را مورد خدشه قرار دهد چرا که فرق دیگر اسلامی و شیعی (غیر از امامیه اثنی عشری) حداکثر تا امام رضا(ع) را قبول دارند و هرکه به امامان بعد از حضرت رضا (ع) معتقد است به همه ی دوازده امام معتقد است و شیعه ی خالص اثنی عشری است. لذاست که متعرض وجود قدسی ابن الرضای دوم (ع) می شوند.

سوم: تعالیم بلند و معارف عمیقی در تشیع از طریق این امام عظیم الشان به ما رسیده است که شاخص ترین آنها زیارت شریفه ی جامعه ی کبیره است که به شهادت علمای بزرگ ما از بهترین و والاترین زیارات است. علامه مجلسی (ره) در باره ی آن فرموده: این زیارت بهترین زیارت است از جهت متن و سند و فصاحت و بلاغت و...

و نیز آثار و برکات عمیق و اثر گذاری که به واسطه ی شاگردان آن امام همام در جامعه ی اسلامی و شیعی ما ریشه دوانده است که فقط به عنوان نمونه و شاهد حضرت سید الکریم، عبدالعظیم الحسنی (ع) را مثال می زنم که به تعبیر مقام معظم رهبری قبله ی اهل تهران گردیده است.

حال با این مختصر که نمی از یم وجود آن حقیقت پرشکوه عالم را نیز واگویه نمی کند به دشمن زبون حق نمیدهید که در دشمنی و عناد خود هدف گذاری درستی کرده باشد؟

اگر ما سرمایه های عظیم خود را خوب نشناخته و از آن غافل بمانیم، دشمن غدّار هرگز از آنها غافل نیست و خواب های وحشتناکی برای ما و ارزش های ما دیده است پس باید بیدار بود.

اما نکته ی پایانی آن است که به مصداق عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد، باید از این فرصت بدست آمده از خبط و خطای دشمنان دین نهایت استفاده را برد و تا آنجا که ممکن است در معرفی و شناساندن این گوهر نورانی عالم تشیع حضرت امام علی النقی الهادی علیه افضل صلوات المصلین کوشید.

سروران من! اوصاف نیک شما را شمارش نتوانم کرد و هر اندازه هم شما را بستایم و وصفتان کنم باز به کنه حقیقت شما و قدر و منزلتتان نرسم، شما نور خوبانید و راهنمای نیکان و حجت های خداوند جبار... {1}

1- فرازی از زیارت جامعه ی کبیره


شروع به کار سایت تهاجم.

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 91/2/12 12:11 عصر

به اطلاع میرساند پایگاه فرهنگی،دینی و اطلاع رسانی تهاجم راه اندازی شد.

این سایت با هدف پاسخگویی به سوالات و شبهات راه اندازی شده

و قصد دارد قدمی هر چند کوچک در عرصه جهاد فرهنگی و جنگ نرم بردارد.

از تمام دوستان علاقه مند و صاحب دغدغه های فرهنگی میخواهیم که

با نظرات اصلاحی خود ما را یاری نمایند.

همچنین با تبلیغ و لینک و اطلاع رسانی به دیگران میتوانید در این حرکت

فرهنگی سهیم باشید.

ضمنا از همکاری با تمام کسانی که تمایل داشته باشند در همه زمینه ها

استقبال میکنیم. جهت اعلام آمادگی یا ابراز نظرات خود میتوانید در بخش

تماس با ما در سایت پیام بگذارید.

آدرس سایت: http://www.tahajom.com    


ای خدای مظلوم!

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/11/30 3:20 عصر

یادش بخیر, استاد اخلاقی داشتیم که بعضی اوقات می فرمود: «آقایان! این همه روضه ی مظلومیت ائمه (علیهم السلام) را می خوانیم و اشک میریزیم, امشب می خواهیم روضه ی دیگری برایتان بخوانم, روضه ای که کسی نمی خواند. بیایید امشب, برای غربت و مظلومیت خدا گریه کنیم, خدایی که خیلی مظوم است, خیلی غریب است, کسی از او یاد نمی کند و همه به فکر خودشان هستند.» و بعد هم دستشان را رو پیشانی شان می گذاشتند و با حال گریه و کشیده می گفتند: «ااای خدااااای مظلووووووم...» و بعد هم گریه می کردند و شاگردان هم به تبع...

چرا یاد این خاطره افتادم؟

 چون ایام انتخابات که می شود, اوضاع همینطوری می شود, همه به فکر خودشان و گروه شان و حزب شان هستند و انگار نه انگار که خدایی هم در میان هست و ناظر بر اعمال. دردناک تر آنکه همه هم از تکلیف و عمل به وظیفه ی دینی و میهنی خود دم می زنند و شعارهای آبدار می دهند و مدام طرف های مقابل را به انواع و اقسام تهمت ها و نارواها می نوازند. اما به راستی جایگاه خدای متعال در این کشاکش های سیاسی و... کجاست؟ واقعا جایگاه و منزلت حق تعالی در تمام لحظات زندگی ما بندگان ناسپاس کجاست؟

یک بار دیگر باید بر مظلومیت خدای متعال (به تعبیر استاد عزیزمان) گریست.          

 ای خدای مظلوم!!


فتنه های 28 صفر...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/10/27 1:44 عصر

بیست و هشتم صفر یادآور خاطراتی است:

اول: مدینة الرسول یکپارچه ماتم است در رحلت بزرگترین فرستاده الهی، رسول مکرم اسلام(ص).

یکسو داغدار شدن اهل بیت رسالت در غم از دست دادن این سفیر عشق و محبت  قرار دارد و دیگر سو شادمانی پنهانی منافقین از برداشته شدن بزرگترین مانع، در راه هوا خواهی ها و زیاده طلبی ها.

ایشان آرام و موذیانه در سقیفه ای! خزیده و راههای نفوذ به مناصب، و نقشه های شوم تسلط بر منابع قدرتِ حکومت اسلامی را بررسی میکنند.

اما میدان چندان هم خالی نیست و خواص اهل حق( علی و فاطمه سلام الله علیهما و معدودی از حواریون ایشان) بیکار ننشسته و دست روی دست نگذاشته اند و مبارزه ای نابرابر، برای حفظ ارزشها را آغاز کرده اند.

منافقین و از دین برگشتگان اما، مصمم اند در مسیر باطل خویش که بر همه چیز پای بگذارند، حتی به قیمت انحراف صراط مستقیم، حتی به بهای حذف فیزیکی و ترور! مدافعان ولایت با استفاده از غبار آلوده کردن فضای جامعه اسلامی، آری فتنه!!

دوم: مدینة الرسول غوغایی بپاست، نوه دختری رسول مکرم اسلام و سبط اکبر، امام مجتبی(ع) به شهادت رسیده است. خاندان رسالت، خواهان دفن پیکر پاک سلاله نبوت در کنار قبر شریف رسول خدایند اما... منافقین و سران فتنه(که حالا دیگر

نقاب از چهره افکنده اند و آشکارا از فتح همه سنگرهای حکومت اسلامی دم میزنند) به مقابله علنی با اهل بیت آمده اند و اجازه دفن پیکر مطهر امام(ع) را نمیدهند و برای اینکه قرائت سخیف خویش، مبنی بر اینکه هیچ ارزش مطلقی وجود ندارد

و هیچ چیز و هیچکس مقدس نیست! را به اثبات برسانند در اوج وقاحت و بی شرمی بدن پاک و مطهر امام(ع) را تیرباران میکنند...

وای بر من، جریان نفاق دیگر نفاق نیست، دشمن است.

درس است! تاریخ خونرنگ اسلام که به خون عزیزترین و صالحترین انسانهای روزگار رنگ خورده است.

مباد که منافقین دیروز و فتنه گران و منحرفین امروز عرصه جولان بیابند که اگر بیابند« لا یرقبوا فیکم الٌا و لا ذمٌة»/توبه8/ چیزی از ارزشها مصون نخواهد ماند، مراعات هیچ چیز و هیچکس را نخواهند کرد.

تاریخ درس عبرت میدهد.

گفتم فتنه! گفتم انحراف! گفتم دشمن!

کسی گفت انتخابات؟؟!


لغو قانون تک فرزندی چینی ها و قانون ما...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/9/30 2:21 عصر

در خبرها آمده بود کشور چین با داشتن بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت، قانون تک فرزندی که سالها در این کشور اجرا می شد را لغو کرده است.تجربه ها نشان داده است دولت مردان چینی(صرف نظر از اعتقادات و گرایشات فکری و دینی شان) تا کنون تقریباهمه تصمیماتشان حساب شده و دقیق بوده است، حال باید دید چه دلایلی باعث لغو این قانون در چین شده است.
از اظهارات خود چینی ها بر می آید که مهمترین دلیل آنها خطر پیر شدن جمعیت و رشد منفی ان است.
مساله ای که سالهاست گریبان کشورهای پیشرفته اروپایی را گرفته و حالا چینی ها از آن درس عبرت گرفته اند.اما چیزی که باعث شد این سطور قلمی شود همین نگرانی مهمی است که چینی ها را با آن جمعیت کثیر که فکر اداره کردنش هم مسئولین بعضی از کشورها را دیوانه می کند، به اتخاذ این تصمیم وادار کرده است.بله پیر شدن جمعیت کشور!!
سوال مهمی که مطرح است این است که در کشور پهناور ایران، با این همه منابع عظیم طبیعی و خدادادی چرا عده ای خود را به خواب زده اند و این حقیقت را به مردم نمی گویند؟! مگر نه اینکه طبق امار حالا دیگر کشور ما جمعیت جوانی ندارد و به پیری پا گذاشته است!؟ مگر نه این است که رشد 3/1 درصدی که همین روزها از سوی مرکز آمار کل کشور اعلام شد، رشد نامطلوبی برای کشور است؟(رشد زیر 2درصد یعنی رشد منفی)
و مگر نه این که یکی از عوامل بازدارنده ،در قدرت کشورها میزان جمعیت آن کشور است؟پس چرا برخی از مسئولین دم فروبسته و هیچ حرکت مثبتی انجام نمی دهند،تازه ساز مخالف هم میزنند.خدا می داند این دیگر مساله سیاسی و جناحی نیست که بشود با آن بازی کرد که مساله امنیت ملی کشور است.
بنده خودم مدتی را در مناطق اهل سنت کشور برای تبلیغ حضور داشتم و ندیدم کسی کمتر از 10-8 نفر بچه نداشته باشد،(البته این آمار نیست.) آنهم از یک همسر و از همسران دیگر هم هکذا...
آیا این تهدیدی برای امنیت ملی و انسجام داخلی نیست؟ بر هم خوردن ترکیب جمعیتی کشور به نفع چه کسانی است؟
چرا از این اصل مهم غفلت می کنید؟ آیا کسانی که شعارهای دروغین فرزند کمتر داشتن را تبلیغ کرده و...می کنند واینچنین بر خلاف دستور صریح قرآن و اهل بیت (ع) عمل می کنند خادم هستند؟؟یا...
آیا فردای قیامت جوابی در برابر رسول خدا (ص) و امیرمومنان(ع) دارند؟
چرا گناه کم کاری خودمان را به گردن این و آن بیاندازیم؟ حداقل از چینی ها یادبگیریم و جمعیت کشور را که حالا به مرز پیری و سالخوردگی نزدیک می شود دریابیم.والسلام


حماسه بصیرت...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/9/6 1:44 عصر

 

 

فقدان بصیرت کافی را شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل لغزش انسان‌ها در بزنگاه‌های حساس فکر و عمل برشمرد تا جایی که دارا نبودن بصیرت لازم و عمل نکردن به هنگام بر مبنای آن، موجبات گمراهی و خسران اشخاص و گروه‌های بزرگی را در طول تاریخ فراهم آورده است.

 احزاب، گروه‌ها و اشخاص متعددی را می‌توان در طول تاریخ اسلام و مبارزات حق طلبان، نمونه آورد که از این رخنه ضربه خورده‌ و خود و گروهی و بعضاً ملتی را به خاک ذلّت و زبونی کشیده‌اند.

 و در مقابل افرادی قرار دارند که با این سلاح برّان در کوران حوادث و فتنه‌های تاریخ چون کوه استوار ایستاده‌اندو ابداً دچار لغزش نشده‌ و سرافرازانه، سرود استقامت و پایداری بر ارزش‌های الهی را سروده‌اند.

 این ملاک و معیاری است که پیشوایان بزرگ در برابر ما قرار داده‌اند تا از عهده‌ی حمل این بار امانت برآییم. آنجا که امام موحدان و امیر مؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: «و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر[1]».

 و جه زیبا در آیینه‌ی نهضت عاشورا این حقیقت بروز و ظهور می‌یابد. آنجا که علمدار قیام عاشورایی حسین بن علی علیه‌السلام با این سلاح، جاودانه‌ی درخشان تاریخ می‌گردد و امام صادقان جعفر بن محمد علیه‌السلام در کلامی گهربار گواه تأیید می‌دهد که: «کان عمّنا العبّاس نافذ البصیرة[2]».

 تو گویی درس عبرتی است، تاریخ آغشته به خون پاکان روزگار در برابر دیدگان حقیقت جویان عالم تا بار دیگر از این مجرا گزیده نشده و آسیب نبینند.

 آری سرور و سالار شهیدان پایه‌گذار قیام و نهضتی است که بر پایه‌ی امر به معروف و نهی از منکر شکل می‌گیرد و آنچه که رمز دعوت به خیر و معروف و نهی از شر و منکر است همانا ایجاد بصیرت در میان افراد جامعه حق‌طلب خصوصاً خواص و نخبگان است.

 چرا که تا بصیرت نباشد و تا دیدگان افراد جامعه تیزبینی لازم را نداشته باشد خیر را شر و معروف را از منکر وحقیقت را از مجاز تشخیص نخواهند داد.

 بر همین مبنا است که حسین بن علی علیه‌السلام اساس کار را بر تنویر افکار خفته‌ی آحاد جامعه قرار داده و انتشار روشنی و بیداری را در افق رو به غروب آن‌روز نشانه می‌رود و آنگاه که این بصیرت‌افزایی‌ها و تذکّرها وجدان به خواب زده‌ی برخی را بیدار نمی‌کند، سر به نیزه رفته‌ی آن بزرگوار با تلاوت آیات الهی خود آیت و نشانه‌ی جاویدان بصیرت تا یوم‌المعاد می‌گردد.

خطبه‌ی مشهور سیدالشهدا علیه‌السلام در سرزمین منا که در جمع حاجیان و بزرگان آنروز عالم اسلام ایراد گردیده و حقاً که سندی نورانی است از اشاعه‌ی بصیرت در میان نخبگان جامعه تا حق به محاق نرود از آن جمله است.

 آری سیدالشهدا علیه‌السلام چراغ هدایت و کشتی نجاتی است که فریاد مظلومانه‌ی حنجر بریده‌اش بر بلندای تاریخ انسانیت ثبت شده است و هر روز و نوبه‌نو تجدید می‌گردد، باشد که تا از این گنجینه‌ی نورانی و باب نجات امّت رسول مکّرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بیش از پیش بهره‌مند شویم.



[1]   نهج‌البلاغه خطبه173

[2]   مقتل الحسین، ابی مخنف ازدی ص176


ضرورت بزرگداشت غدیر خم

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/8/18 2:12 عصر

گذشت زمان عاملی است که حوادث و رویدادهای تاریخی ومهم را از طراوت و شادابی اولیه دور کرده

و آنها رابه بوته فراموشی سپرده و از افکار و اذهان دور میسازد.

 برای همین تکرار و یاد آوری رویدادهای مهم در زندگی نوع بشر مساله ای اساسی و رایج بوده

تا آنجا که یاد آوری و تذکر در تمامی فرهنگها یکی از اصول اساسی و مهم در تربیت نفوس به شمار می رود.

این مساله در فرهنگ غنی اسلام نیز که نشات گرفته از تعالیم انبیا عظام علیهم السلام

در جهت تربیت آحاد بشر به آداب الهی است مورد تائید و تاکید قرار گرفته است.

 قران کریم به بحث تذکر، تکرار و یاد آوری به طور و‍یژه توجه نموده است:فذکر انما انت مذکر‍،سوره غاشیه آیه 21

در تعالیم عالی تشیع تکرار و تذکر برخی حوادث تاریخی،رمز بقا و جاودانگی این فرهنگ پایدار را آشکار

ساخته است،از آن جمله زنده نگه داشتن یاد و خاطره حماسه جاویدان عاشورای حسینی است.

نقل است که از شیعه زیرکی پرسیدند این همه شور و نوحه و شیون و خرج و سر و صدا در عزای

امامی که قرنها از شهادت خونین و مظلومانه او و یارانش گذشته از چه روست؟

آن صاحب بصیرت پاسخ داده بود که شیعیان از عدم تکرار و تذکر و سر و صدا درباره

رویدادی تاریخی بسیار متضرر شده و نه تنها شیعه که همه اسلام و تمام انسانیت

دچار خسران دائمی و همیشگی شدند،آن حادثه عظیم و رویداد بزرگ و تاریخی،

ماجرای غدیر خم و تعیین علی بن ابیطالب علیه السلام به جانشینی و خلافت بعد از

رسول مکرم اسلام است،ما ریشه تمام انحرافات بعد از پیامبر[ص] و همه عقب ماندگیهای

امت اسلامی و تمامی مظالم و خونهای بناحق ریخته شده تاریخ را در همین به

فراموشی سپرده شدن غدیر خم می دانیم.

لذا در مورد عاشورا وضع را به گونه ای دیگر رقم زدیم تا بار دیگر دشمنان حقیقت در اصل حادثه

و حماسه عاشورا تشکیک نکنند آنچنان که اصل رویداد اساسی غدیر خم را منکر شدند.

بر همین اساس است که امامان اهل بیت علیهم السلام غدیر خم را عید الله الاکبر و بزرگترین عید اسلامی شمرده اند.

و بر همین اساس علمای بزرگ شیعه همواره بر زنده نگه داشتن غدیر خم و خواندن وآموختن

خطبه غدیریه پیامبر[ص] به فرزندان شیعه تاکید کرده و بر اکرام و احترام سادات علوی و فاطمی توصیه نموده اند.

بزرگداشت غدیر خم و برپایی جشنها وشادیها و ابراز ارادت به نوادگان امیر مومنان علیه السلام

در حقیقت وسیله ای است تا این رویداد عظیم ازگزند حیله و تهاجم فتنه گران و منحرفان 

مصون مانده و آثار تعلیمی و تربیتی آن در نسلهای بشر جاری و ساری باشد.

دهه مبارکه ولایت بر ولایتمداران راستین تهنیت باد.


مانور قدرت نرم...

ارسال  شده توسط  مهدی محب زاده در 90/7/23 1:29 عصر

اگر خوب به برنامه سفرهای رهبر معظم انقلاب نگاه کنیم چیزی جز یک رزمایش

عظیم در میدان نبرد فرهنگی یا همان جبهه جنگ نرم نخواهیم دید. فرمانده بصیر

و تیزبین با شناسایی درست تحرکات دشمن در میدان نبرد و رصد نقاط قوت و

ضعف جبهه خودی و دشمن حرکتی را انجام میدهد که البته برای دشمنان بسیار

پرمعنا و مفهوم است و اگر نیروهای جبهه خودی نیز دقت کافی داشته باشند افق

نگاه ژرف فرمانده خود را دریافته و در آن راستا قدم بر خواهند داشت.

رفتن اینچنین بدون هیچ حائلی در میان سیل جمعیت مشتاق و عموم مردم،

مساله ایست که هیچ زمامداری در دنیا در حال حاضر قادر به انجام آن نیست و

اگر هست فقط یک نمونه! بیاورند. واین همان آزادی و مردم سالاری اسلامی است

که آقا به صراحت تمام اعلام کردند آنرا قبول داریم ولی لیبرال دموکراسی را نه!

حالا بگذار حشره های موذی! مثل بی بی سی فارسی همه ظرفیت رسانه ای

و هنری خود را بکار بگیرند تا خللی در این حرکت عظیم مردمی ایجاد بشود، زهی

خیال باطل.

دیدار با علما و روحانیون به عنوان پرچمداران نهضت بصیرت افزایی و اشاعه تفکر

اسلام ناب، دیدار با خانواده های گرانقدر شهیدان، میراث داران و صاحبان حقیقی

انقلاب، زیارت مزار شهدا و دیدار با بسیجیان و رزمندگان و ادامه دهندگان راه

شهدا و... .

آیا این جز تعیین و ارائه نقشه راه در میدان نبرد فرهنگی چیز دیگری است؟

آیا این نشان دادن معبرها و راهکارها و کمینهای دشمنان و تشریح میدان

نبرد نیست؟ آیا جز این است که فرماندهی آگاه نیروهای فرهنگی اش را

به خط کرده و سان میبیند و آماده باش میدهد تا در شبیخون دشمن غافلگیر

نشوند؟ بر این حرکت عظیم فرهنگی، معنوی و مردمی متشکل از راهبر و

فرمانده آگاه و نیروهای مطیع و عاشق و بصیر، در برابر دیدگان از حدقه درآمده

دشمنان اسلام و انقلاب علیرغم تلاشهای فراوان و پر هزینه شان چه نامی

میتوان نهاد؟ جز « رزمایش قدرت نرم انقلاب اسلامی » در جبهه جنگ نرم.

خدای را بر نعمت ولایت شکر گذاریم که او خود بهتر میداند رسالتش (هدایت

فکری و فرهنگی جامعه اسلامی) را بر عهده چه کسی بگذارد/انعام 124 .


<      1   2   3   4   5      >